خوشحالم که وبلاگ من رو انتخاب کردین! این جا جای همه ی عاشقای ایرانه!اگه عاشق هم نباشی عاشق میشی! دوستان من برای تمام نوشته هام تو وبلاگم برنامه ای دارم که توش کمی از گذشته گفته شده وتو نوشته های بعدی اگه خدابخواد شروع می کنیم واز موضوع سازندگی وقدم های کوچیک در این باره حرف می زنیم! همراهی شما دلگرمی سرشاری هست که انرژی برای نوشتن رو صدچندان میکنه! موضوع مطلب : جمعه 91 آذر 17 :: 7:34 صبح :: نویسنده : محنا الف
نقش های عجیب:
این روزها درکوچه،خیابان،پارک...آدم هایی را می بینیم که انگار با بقیه فرق دارند آدم هایی با ابروهای تیغ زده،موهای سیخ سیخی،شلوار هایی با فاق های کوتاه ودمپا های ریش ریش شده،تی شرت های تنگ ومدلدار بامارک ها وطرح های عجیب وغریب،مانتو های کوتاه وتنگ،یا شال های رنگی که فقط وسط سر را می پوشانند و آرایش هایی تند وغلیظ.این تصاویر دختران وپسرانی است که کم وبیش چه بخواهیم وچه نخواهیم در جامعه با ان ها روبه رو می شویم. این ها مد است: بعضی وقت ها با مواجه شدن با این گونه افراد به ان ها خیره میشویم وبا خود مگوییم که این چه طرز لباس پوشیدن است؟ اصلا ان ها به اینه نگاه می کنند؟ ان ها معنی واقعی زیبایی واراستگی را میدانند؟ اگر از خود ان ها بپرسیم وحال وحوصله داشته باشند ومارا قابل بدانند میگویند«اینها مداست». می مانیم که ایا واقعا اینها مد هستند؟ایا همه مد ها این گونه اند؟ البته میدانیم که همه مدها اینطور نیستد وتازه همه پیرو چنین مدهایینیستند. کمی توضیح: مد به عنوان پدیده ای اجتماعی مختص فرهنگ یا جامعه ای خاص نیست. پدیده ای است متداول درتمام فرهنگ ها وجوامع که به خودی خودهم چیز بدی نیست،در واقع نوعی پسند وسلیقه است وتنها در نمونه هایی از انها شیطنت وبدسلیقگی بکار رفته است. مدبه شکل های گوناگون وجود دارد یعنی طیف متنوعی دارد وبه همین دلیل کارکرد های متنوعی نیز دارد وطرفداران ان هم گروه سنی خاصی نیستند به علاوه پدیده ای است که از سابقه نسبتا دیرینه ای برخورداراست هرچند در عصر حاضر سرعت ان شتاب گرفته است. مداغاز وپایانی دارد: باید بدانیم که مد چیز بدی نیست والبته زیبایی هایی هم دارد ولی نباید در ان افراط یا تفریط کرد. هرمدی چرخه ای را طی می کند یعنی هرمدی اغازی دارد وپایانی. با گذشت زمان ودگرگونی جامعه مدنیز دگرگون میشود ورنگ تازه ای می گیرد. به تعبیری خود مد هم مد عوض می کند. پیدایش وافول هر مد به عواملی مانند معرفی وتبلیغ،میزان استقبال وتقاضای مد جدید و...بستگی دارد . مد کلمه ای فرانسوی است به معنای سلیقه،پسند باب روز...که دراصطلاح به روش و طریقه موقتی گفته میشود که براساس ذوق وسلیقه افراد جامعه شکل میگیرد. درعلم جامعه شناختی ان را رفتار جمعی نوظهوری که به اندازه رسمی تثبیت نشده است،دانسته اند. بنابراین مدبه تغییر سلیقه ناگهانی یا مکرر همه یا اکثر افراد یک جامعه به رفتار یا مصرف کالای خاصی ویا در پیش گرفتن سبک جدیدی برای زندگی،گفته میشود. مدگرایی پدیده ایست که کم وبیش درمیان افراد جامعه وجود دارد اما جوانان از ان بیشتر استقبال می کنند. تنوع خواهی ومیل وبه نوگرایی بین جوانان باعث میشود که انها به شکستن قالب های موجود،ورسیدن به هویت وظاهری برجسته روی بیاورند وهمین موضوعات غالبا نمود بیرونی پیدا کرده وبه صورت مدگرایی اشکار میشود. به خصوص که امروزه جوانا با گسترش وسایل ارتباط جمعی وفناوری های جدید رایانه ای،ارتباط گسترده ای با سایر جوامع وفرهنگ ها پیدا کرده اند. تغییر در بینش،سلیقه رفتار،ویژگی طبیعی انسان هاست انسان به طور طبیعی به مرور از خیلی چیز ها دل زده میشود وتمایل به چیز های نو وجدید پیدا می کند همین موضوع زمینه پیدایش مد را فراهم می کند. البته مشکل از جایی شروع میشود که پیروی از یک مد به صورت افراطی صورت گیرد. گرایش به مد: غیراز عوامل تاریخی واجتماعی مدگرایی به خصوص در جوانان از یک سلسله اصول روان شناختی پیروی می کند وبا انگیزها ونیازهای جدی در ارتباط است. به غیر از تنوع طلبی ونوگرایی،عواملی مانند چشم وهم چشمی یا ضرورت های ناشی از ارتباط های دوستانه، نگرانی جوانان نسبت به نظر دوستانشان در رابطه با ظاهر ان ها وبیم از واکنش منفی ان هاو... باعث میشود که برخی از جوانان علارغم میل باطنی خود ازمدهایی پیروی کنند. دراین میان گروهی هم هستند که برای جلب توجه از بسیاری از مدها پیروی می کنند. اما باید دانست آراستگی درسادگی ای هست که همواره شخصیت زیبای درون یک فرد را نشان میدهد. پس گرایش به مد نیازمند داشتن اگاهی هایی هست وباید بدانیم که همواره مدی که درعین زیبایی توانایی نشان دادن شخصیت درونی ما بطور صحیح را داشته باشد شایسته پیروی کردن است
حال این مد غربی باشد یا شرقی! تفاوتی ندارد وتنها ملاک ما برای پیروی از ان باید خوب بودن ان از جنبه های ملی فرهنگی اجتماعی دینی و...باشد. روشن است که مدهای غربی در بردارنده عواملی مانند حجاب فرهنگ ودین ما که در ایران اسلامی زندگی می کنیم،نیستند و تمامی این مدها وانتخاب رنگ سال ها از پشت پرده ای سیاسی برخوردار است که همگی از زیر شاخه های جنگ نرم وتهاجم فرهنگی به ملت ماست. پس ما باید در انتخاب مد به تمامی عواملی که گفته شد عمل کنیم تا درعین آراستگی ظاهری خود از ایجاد هرگونه فتنه جلوگیری کرده واجازه ندهیم کشورمان مورد تهاجم موفق فرهنگی قرار بگیرد. موضوع مطلب :
بین اهالی هنر گاهی اوقات یه عده به طور ناگهانی وبه قول فردوسی پور بطور خودجوش یک پیشرفت هایی می کنن که مغز و فکر ادم کمپلت سووووووت میکشه! مثلا یک نفر بدون داشتن تحصیلات وفقط بخاطر داشتن تیپ وقیافه زیبا خواننده یا بازیگر می شود... این شعر شرح حالی ست:
هرکسی که نمره اش تک میشود بی خیال کسب مدرک میشود
همدمش سیگار وفندک میشود مدتی درسیرک دلقک میشود بعدچون ازآن مکان دک میشود درخیابان ها مترسک میشود درپی توزیع پوشک میشود یاکه کارش پخت اسنک میشود ناگهان یک لحظه برفک میشود بخت او یکهو مبارک میشود چون دماغش ریز وکوچک میشود صورتش مثل عروسک میشود مش قلی خان بود،بابک میشود آبجی اقدس بود پوپک میشود لوبیا می ریزد و جک میشود مجری برنامه کودک میشود کارو بارش عین غلتک میشود چون اگروبلاگ او هک میشود؛ صاحب وبسایت بی شک میشود بعدهاخواننده ای تک میشود اهل ساکسیفون واهنگ میشود کارهایش هی پلی بک میشود سى دى اثار او پک میشود نام اوهم روی آن حک میشود عطسه هایش هم پیامک میشود صاحب دفتر و دستک میشود بانک پیشش عین قلک میشود هرچه اغلب اندک اندک میشود بعدها فرزند او تک میشود بی خیال کسب مدرک میشود
(واین ماجرا ادامه دارد...) موضوع مطلب : شنبه 91 آذر 11 :: 6:41 صبح :: نویسنده : محنا الف
چه شب ها که خودت را تنها دیدی وچه روزها که در پستوی نهان خانه دلت پنهان شدی وبرای زجرهاورنج هایی که کشیده بودی مظلومانه گریستی وفکرکردی که کسی براحوالت آگاه نیست! چراباورنکردی که عزیزی،ازرگ گردن به تونزدیکتر واز مادر دلسوزتر است؟ چراباورنکردی که رنج های تورا تیمارگری وغصه های تورا مامن ارامشی هست؟ چرا فکرکردی تنهایی؟ دست مهربانش برسرت بود وسرت بر دامن رحمتش...تو تنها نبودی... اشک برگونه هایت روان بود وداغ مظلومیت دلت را می سوزاند! چقدرناتوان بود زبان تو برای بیان حقیقت وچقدرناتوان بود جسم خاکی تو برای اثبات حق! وتواحساس کردی که چقدرتنها وبی کسی!!؟ امادرتمام آن احوال خدا با و تو درکنارتو بود... اواشک های تورا از گونه هایت برمیچید وتو نمی دیدی! اوزخم دل تورا مرحم میگذاشت وتو نمى فهمیدی! اوپیمانه پیمانه،درجام اندوه وغم تو صبر می ریخت وتو نمیدانستی! خدا زبان تو،عدالت گمشده تو،مونس تو،قاضی تو،ومنتقم رنج های توبود... وتو آنقدر در سوگ بی کسی ات غرق بودی،که نفهمیدی! چرافکر کردی تنهایی؟ خدا درتمام بغض های تو حتی از اشک هم به تو نزدیکتر بود... پس هرگز احساس تنهایی نکن؛چون او هست!!! موضوع مطلب :
اینم یه شعر زیبا لطفا تا اخرش بخونید: بده دست هات روبه من تا باورم شه پیشمی! میدونم،خوب میدونی تو تاروپود و ریشه امی! توکه ازدنیا گذشتی واسه یک خنده من چرامن نگذرم از یه استخون به اسم تن؟ توخیالم هم نبودبا تو عاشقی کنم ممنونم اجازه دادی با تو زندگی کنم! نمی دونم چی بگم،تاباورت شه جونمی توی این کابوس درد،رویای مهربونمی... وقتی حتی پیشمی،دلم برات تنگ میشه باز عشق تو تولحظه هام حادثه ساز ولحظه ساز! به جون خودت که بی عشق تو،ازنفس هم سیرمیشم نمی دونم چی میشه بدجوری گوشه گیر میشم! ممنوم که بچه بازی هاموطاقت می کنی هرچقدرمن بدمیشم باز تو نجابت می کنی! هرکجای دنیا باشم درمنی وبامنی نگران حال و روزم بیشتر از خودمنی! می دونی باتو...پرم از شعر وترانه می دونی بی تو لحظه حرمتی نداره! مادرم این خدابوده که تونسته تو قلبت گل عشقو بکاره! تولدمامان گلم وهمه مامان های دوست داشتنی که امروزه مبارک.... موضوع مطلب : +ما نسل جدیدم!!! یه وبلاگه واسه ابراز عشقم به ایران! و همچنین دعوت بقیه به گسترش فرهنگ های زیبا! مانسل جدیدیا منوی اصلی آخرین نوشته ها آرشیو نوشته ها وبسایت ها دوستان من آمار بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 22447
|
||||